هر اتفاقی متناسب با ویژگی‌های خاصش پیامدهایی دارد. ممکن است ظرفی شکسته شده باشد و خطرناک باشد، ممکن است لیوان شیر یا آبمیوه روی فرش ریخته و لکه ایجاد کرده باشد، ممکن است اسباب بازی شکسته و صاحب اسباب بازی عصبانی و ناراحت باشد و… تمامی این حوادث که به موجب آن ممکن است کودک دروغ گفته باشد، پیامدهای ویژه‌ای دارد. یکی از راهکارهای برخورد با دروغگویی کودک این است که به پیامدهای اتفاق رخ‌داده و کارهایی که برای رفع این پیامدها و چالش پیش‌آمده می‌تواند انجام دهد، اشاره کنیم.

متناسب با این راهکار بایستی توجه کودک را به کاری که در مرحله بعد بایستی انجام دهد جلب کنیم. به عنوان مثال به کودک می‌گوییم: «حالا که آبمیوه ریخته است روی فرش، اگر برادرت آن را نبیند و رویش راه برود، لیز می‌خورد و خطرناک است. در این شرایط تو چه احساسی پیدا می‌کنی؟» قطعاً کودک ابراز می‌کند که ناراحت می‌شود. حالا کودک را راهنمایی کنید تا دستمال بیاورد و آبمیوه را پاک کند. با کودک در رفع اثرات و پیامدهای پیش آورده همکاری کنید و او را تحقیر نکنید.

راهکارهایی برای مقابله با دروغگویی کودکان دبستانی هنگامی که کودک خرابکاری کرده و سپس در مورد علت آن دروغ گفته و به گردن کودک دیگری انداخته است، والدین بایستی برخوردهای مناسبی داشته باشند که به صورت مختصر شرح داده می شود:

کودک را تنبیه نکنید یا سر او فریاد نکشید چون ترس کودک از واقعیت را بیشتر می‌کند و برای خلاص شدن متوسل به دروغ‌های دیگر می‌شود.

احساسات و ناراحتی کودک بی‌گناهی که خرابکاری به گردن او انداخته شده را برایش روشن کنید.

به جای تمرکز بر اتفاق افتاده و اینکه چه کسی آن را انجام داده، به این موضوع توجه کنید که در حال حاضر چه کاری می‌توان انجام داد.

کودک را راهنمایی کنید تا اقدامات لازم برای رفع اثرات اتفاق مورد نظر را انجام دهد یا به والدین کمک کند.

در مورد بیان حقیقت و راستگویی به فرزندتان آرامش دهید و با حس محبت و تعامل با وی برخورد کنید.

دروغگویی کودکان و دانش آموزان یکی از مهم ترین مشکلات والدین و معلمان در زمینه ی تربیت اخلاقی و شخصیتی دانش آموزان ، دروغگویی است. دروغگویی کودکان از دوران طفولیت و از حدود 3 سالگی به بعد،برخی از والدین را نگران می کند و این مشکل ممکن است در سال های بعد نیز ادامه یابد. تعریف دروغگویی کودکان دروغگویی زمانی اتفاق می افتدکه آنان می خواهندچیزی راتوصیف کنند یا به اصطلاح آرزویی کنند که واقعیت آن چیزی بوده که آنها می خواسته اند. در سنین6یا7 سالگی،کودکان از زشتی این کار مطلع می شوند.دروغ معمولاً «بیان خلاف واقع» و یا «کتمان یک واقعیت » است. بنا بر این باید بین این دو جنبه تمایز قایل شویم. « بیان خلاف واقع» ممکن است از روی عمد و یا به واسطه ی عدم تشخیص واقعیت باشد.مثلاً کودکی ممکن است چهار کودک را در کوچه ببیندو عده ی آنان را هفت نفر ذکر کند.یک دلیل این بیان خلاف واقع، می تواند عدم قدرت تمیز بین 4 و7 باشد که او می خواهدبگوید عده ی بچه هایی را که دیده، خیلی بوده است. بنابر این آن را افزون تر از واقع بیان می کند. بدیهی است که اگرمسأله عدم تشخیص یا درک ذهنیباشد،پس اطلاق دروغگویی بعید به نظر می رسد. در مقابل«کتمان حقیقت» نوعی از دروغگویی است که مستلزم توانایی های ذهنی بیشتر در کودکان است و معمولاً از سنینی بروز می کند که کودک ضمن برخورداری از توان استفاده از برخی سمبل ها و علائم در افکار و اعمال خود، تجارب و یادگیری هایی را در این زمینه دارد و از پوشیدن واقعیت به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف هایش بهره می گیرد.